بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

تعریف بازنویسی، خلاصه نویسی و تألیف

از آنجاکـه تعریـف مستنــد و جامعــی در ارتباط با سه واژة «بازنویسی»، «خلاصه نویسی» و «تألیف» در دسترس پژوهشگران و مؤلفین محترم نمی باشد، این مقالة مختصر بنا دارد تا از این سه واژة کاربردی مهم، ابهام زدایی کند.

1-اشارات مقام معظم رهبری در تبیین سه واژه:

*اگر هنر داریم، آن مضمون (گذشته) را با زبان امروز بنویسیم.                  *یک پیشنهاد هم عرضة کتابهای جیبی و کوچک است.

*زبده نویسی و گزیده نویسی و دقیق نویسی که محال نیست.                 *در کار نوشتاری از کلمات و تعبیرات زیبا استفاده کنید و براساس «کم گوی و گزیده گوی چون در» عمل کنید تا انشاءالله مطالب شما مفید واقع شود.

****

*2-فــرازی از مقدمة آیــت الله واعظ زاده خراسانــی مدیر گروه قرآن بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قــدس رضــوی بر کتــاب ترجمة تفسیــر «جوامع الجامــع» تألیــف آیـت الله طبرسـی «ره»:

... به گفتة معاصر او بیهقـی، در کتاب تاریـخ بیهق: کار عمـدة این دانشمند (امین الاسلام طبرسی)، تلخیص و تحریر کتب دیگران بوده است. کتاب مجمع البیان بنا به تصریح خود او در مقدمة کتاب، تحریری است نو از تفسیر تبیان شیخ طوسی (385 460 ه)، کما اینکه کتاب اَلمُؤتَلَفُ مِنَ المُختَلَفِ بَینَ اَئِمَه السَّلَف در فقه تطبیقی یا مسائل الخلاف نیز تحریری است از کتاب مسائل الخلاف شیخ طوسی. (ترجمة تفسیر جوامع الجامع، احمد امیری شادمهری، جلد 1، صفحة 5).

*فرازی از «پیشگفتار مترجم» کتاب ترجمه «جوامع الجامع» تألیف آیت الله طبرسی «ره»:

... او گرچه گاهی در تفسیر «جوامع الجامع» از تفسیر «مجمع البیان» مطالبی نقل می کند ولی می توان گفت بیشتر، بلکه نزدیک به همة مطالب آن از «کشّاف» گرفته شده است. او حتی در مواردی که زمخشری تفسیر آیه ای را مسکوت گذارده یا قرائت غیرعاصم را اصل قرار داده یا عبارت آیه را به نحوی تغییر داده یا در موارد مشابه، از تفسیر «کشّاف» پیروی کرده است. (ترجمة تفسیر جوامع الجامع، احمد امیری شادمهری، ج 1، ص 13).

*بیــان آیــت الله طبرســی «ره» (متوفی 548 ه.ج) در مقدمة کتاب  «جوامع الجامع»:

... پس از فراغت یافتنم از نوشتن کتاب بزرگ مجمع البیان در تفسیر قرآن، بر کتاب کشّاف علامه جارالله زمخشری دست یافتم، و پس از مطالعة آن دریافتم که این کتاب از نکاتی تازه و عباراتی بدیع و الفاظی شگفت برخوردار است. از این خلاصة آنرا به صورت کتابی جامع و بی نظیر گردآوری نمودم و نام آن را «الکافی الشافی» نهادم؛ به این ترتیب بود که این دو کتاب [یعنی مجمع البیان و الکافی الشافی] پا به عرصة وجود نهادند و طولی نکشید که دلها را تسخیر کردند، زیرا هدف مطلوب و غرض نهایی هر علمی را دربرداشتند و به خوبی از آنها بهره گیری میشد و شعلة وجودشان می درخشید و در گردآوری جواهر الفاظ و زواجر معانی نهایت سعی وتلاش درآن دوکتاب صورت گرفته بودبه طوری که در شهرها ضرب المثل شدند و به سرعت برق در بلاد جریان یافتند... (ترجمة تفسیر جوامع الجامع، احمد امیری شادمهری، ج 1، ص 18).

3-آیــت الله علامــه محمــدحسیــن آل کــاشــف الغطــاء (15 ربیــع الثانــی 1355):

مسلماً در عصری که مردم آن عادت کرده اند راه های طولانی را که در گذشته در چندماه می پیمودند در عرض چند ساعت بپیمایند، همه چیز آن باید به صورت سریع و مختصر انجام یابد حتی (رساله و کتاب).

(بــه نقــل از کتــاب اصــل الشیعــه با ترجمــه و تحقیــق آیت الله مکارم شیـرازی، ص 59، با نام جدید آیین ما)

****

4-آیت الله رضا استادی، امام جمعـه و عضو جامعـة مدرسین حــوزة علمیــة قـــم

هیچ مؤلفی نمی تواند بگوید من از هیچ مؤلفی استفاده نکرده ام، من دو بار از آیت الله جوادی آملی شنیدم که اسم بزرگان فلاسفه را می آورند و می گفتند: «چنین است که اگر کسی 40 کتاب داشته باشد فقط یکی از آنها واقعاً مال خودش می باشد و هرکس بگوید من از تألیفات دیگران استفاده نکرده ام شوخی است».

-اگر استفادة زیاد از کتابهای دیگری داشته باشد در عین حال این کار نیز «تألیف» دوم است.

-اگر کسی کتابی خلاصه کرده به او هم «مؤلف» گوئیم. معراج السعاده محدث قمی تألیف وی است در حالیکه آن را «خلاصه» کرده است.

-آیا لازم است که هر مقدار استفاده کرد نام ببرد از منبع اصلی. قاعده این است که هرکس از دیگری استفادة چشم گیری کرد، منبع اصلی را یاد کند و اگر نکرد یک «بداخلاقی» حساب می شود. حتی در مباحث شفاهی که از دیگران نقل می شود.

تعـداد زیـادی از علمـای بزرگ شیعه از کتب متعدد فراوان استفاده کرده اند بدون اینکه اصلاً نام کتاب مرجع را ببرند. این از موارد استثناء است که کتابی که از آن نقل می شود کتاب رایجی باشد که همه از آن استفاده می کنند مثل «شرح تجرید» دیگر اینکه استفاده کننده دارای جایگاه علمی بالایی باشد که نیـاز نیست منبـع مورد استفاده را ذکر کند بلامانع است. زیرا خودش می تواند بهتر از آن عبارت را بگوید.

ابوالفتوح ثعلبی استفـاده کـرد و ثعلبی از چهل تفسیر دیگر استفاده کرده است. ولی استفاده گاهی فقط نقل است و گاهی نقل توأم با تصحیح، تکمیل و حذف مطالب نادرست است. این «کار علمی» است. (مطرح شده در همایش بزرگداشت ابوالفتوح رازی مؤلف تفسیر «روض الجنان و روح الجنان» در تاریخ 84 در دانشکدة علوم حدیث شهر ری)

مرکز آموزش و تحقیقات مؤسسة قرآنی تفسیرجوان